دختری که آرزو داشت
سلام بچه ها اینم پارت بعد خدمت شما
p. 5
از زبان نیکی
خب پس آقا لطفا برید هتل هواوان مرکز شهر (به زبان کره ای البته)
رسیدیم خیلی خسته بودیم رفتم کلید اتاق رو گرفتم و رفتیم طبقه ۷ طبق شانس ما تعداد اعضای گروه بی تی اس رفتیم داخل اتاق وای! چه قشنگه چه منظره زیبایی داره ویو رو ببین
از زبان مریم
نیکی به آقایی گفت مارو ببره هتل هواوان وقتی رسیدیم رفت کلید اتاق رو گرفت و رفتیم بالا اتاقمون خیلی ویو قشنگی داشت البته انگار یکی قبل از ما اینجا بود چون یه گوشی و یه عالمه خوراکی های خوشمزه و سالم اونجا بود انگار خیلی وقت نبود که یارو رفته بود البته اینو نیکی کشف کرده بود😅
فلش بک به وسط حرفای مریم
نیکی؛
مریم"
؛ فعک کنم یکی گوشیش رو جا گذاشته همش زنگ میخوره اینجاهم پر از خوراکی هه فک کنم تازه رفته بیا به شماره زنگ بزنیم شاید صاحبش.😣😑
" باشه پس زنگ بزن تو کره ای بلدی
؛ با گوشی خودم؟
" آره دیگه
؛ الو سلام ببخشید شما گوشیتون رو جاگذاشتین اگه میشه بیاین هتل ببرین گوشیتون رو
علامت جونگکوک!
! بله حتماً خیلی ممنونم
؛ خواهش میکنم طبقه ۷ واحد ۱۱۴
! ممنونم خدانگهدار
" میاد
؛ آره صداش شبیه جونگ کوک بود
" حتما خرافاتی شدی
از زبان نیکی
داشتیم شام میخوردیم و حرف میزدیم که زنگ در خورد.
p. 5
از زبان نیکی
خب پس آقا لطفا برید هتل هواوان مرکز شهر (به زبان کره ای البته)
رسیدیم خیلی خسته بودیم رفتم کلید اتاق رو گرفتم و رفتیم طبقه ۷ طبق شانس ما تعداد اعضای گروه بی تی اس رفتیم داخل اتاق وای! چه قشنگه چه منظره زیبایی داره ویو رو ببین
از زبان مریم
نیکی به آقایی گفت مارو ببره هتل هواوان وقتی رسیدیم رفت کلید اتاق رو گرفت و رفتیم بالا اتاقمون خیلی ویو قشنگی داشت البته انگار یکی قبل از ما اینجا بود چون یه گوشی و یه عالمه خوراکی های خوشمزه و سالم اونجا بود انگار خیلی وقت نبود که یارو رفته بود البته اینو نیکی کشف کرده بود😅
فلش بک به وسط حرفای مریم
نیکی؛
مریم"
؛ فعک کنم یکی گوشیش رو جا گذاشته همش زنگ میخوره اینجاهم پر از خوراکی هه فک کنم تازه رفته بیا به شماره زنگ بزنیم شاید صاحبش.😣😑
" باشه پس زنگ بزن تو کره ای بلدی
؛ با گوشی خودم؟
" آره دیگه
؛ الو سلام ببخشید شما گوشیتون رو جاگذاشتین اگه میشه بیاین هتل ببرین گوشیتون رو
علامت جونگکوک!
! بله حتماً خیلی ممنونم
؛ خواهش میکنم طبقه ۷ واحد ۱۱۴
! ممنونم خدانگهدار
" میاد
؛ آره صداش شبیه جونگ کوک بود
" حتما خرافاتی شدی
از زبان نیکی
داشتیم شام میخوردیم و حرف میزدیم که زنگ در خورد.
- ۱۰۸
- ۱۴ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط